۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبه

مقام ومنزلت جهاد در اسلام


بعضی از مسلمانان هنگامی که می شنوند جهاد مسلحانه،یکی از ارکان و
برنامه های اسلام است درتعجب فرو می روند که مگر دین می تواند توام
با جنگ باشد.اما با توجه به این که همیشه افراد زورمند وخود کامه که اهداف
انبیاء رامزاحم خویش می دیدند. دربرابر آنان ایستاده وجزء به محو دین وآیین خدا
راضی نبودند،روشن می شود دین داران راستین عین تکیه بر عقل ومنطق
واخلاق،باید درمقابل این گردن کشان ظالم وستمگر بایستند وراه خود را با
مبارزه ودر هم کوبیدن آنان به سوی جلو بازکنند.اصولاً جهاد یکی از
نشانه های موجود زنده ویک قانون عمومی در عالم حیات است.وهمۀ
موجودات زندۀ جهان اعم از نباتات وحیوانات بوسیلۀ جهاد موانع را از سر
راه خود برمی دارند تا بتوانند به کمالات مطلوب خودبرسند.
به عنوان مثال،ریشۀ درخت برای بدست آوردن غذاونیرو،به طور دائم در
حال فعالیت است،واگر روزی این فعالیت وکوشش را ترک کند،ادامۀ زندگی
برای اوغیر ممکن است.به همین دلیل هنگامی که در حرکت خود در اعماق
زمین با موانعی برخورد کند،اگر بتواند آنهارا سوراخ کرده واز آنها می گذرد
وحتی در وجود خود ما در تمام شبانه روز حتی در ساعاتی که در خوابیم
نبرد عجیبی میان گلبولهای سفید خون ماودشمنان مهاجم وجود دارد، که اگر
یک ساعت فقط این جهاد ومبارزه خاموش گردد،ومدافعان کشوردست از
پیکار بکشند،انواع میکروبهای موضی در دستگاههای مختلف بدن رخنه کرده و
سلامت ما را به مخاطره خواهند انداخت عین همین مطلب در میان جوامع انسانی
واقوام وملل عالم وجود دارد.آنانی که همیشه در حال جهاد ومقاومت بسر
می برند همواره زنده وپیروزند وجوامعی که به فکر خوش گذرانی وادامۀ
زندگی فردی هستند،دیر یا زود ذلیل وخوار خواهند شد.

۱۳۸۷ دی ۲۲, یکشنبه

معارف قرآن


بسم الله الرحمن الرحیم
بنده کمتر ازآنم که درباره قرآن عظیم الشأن چیزی بگویم یا بنویسم.ولی مسئولیتی که بر دوش دارم مرا مجبور می کند آنچه میدانم ومی فهمم بنویسم.زیرا منشأهرعملی یک نوع تفکرخاص است وهرتفکری مبنا واساس عقیدتی وایدئولوژیک دارد.و منبع ایدئولوژی اسلامی قرآن وسنت است. ما هم به دنبال تربیت آن جماعت پیشتاز هستیم ناگزیریم به همان مصدر نخستین یعنی قرآن کریم ورهنمودهای اساسی آن برگردیم. تاریخ گواه است که قرآن کریم ومعلم گرامی آن,حضرت محمد (ص)نسلی از انسانها را بار آوردندکه در تاریخ اسلام ودر تمام تاریخ بشریت بی نظیر وممتاز بودندآنها حامل رسالت دینی بودند.آنها در سایه قرآن حرکت می کردندو با نیروی ایمان,دعوت وجهاد.قرآن ودعوتش را به سرتاسر عالم رساندند.قرآن تنها منبعی بود که از آن استفاده می کردند ومتابق با آن خودرا می ساختند وبر اساس آن بار می آمدند.رسول خدا(ص) نسلی را ساخت که عقلها وقلبها یشان مملو از ایمان بودواندیشه ها وبینش ها یشان کاملا پیراسته وخالص بود.شما میدانید که نزول قرآن یکباره نبود بلکه به صورت تدریجی نازل شدوتنها دلیلش هم این است که قرآن مجید بر وفق نیازهای جدید ورشد افکارواندیشه ها ومتناسب با روند رو به رشد جامعه وزندگی وبه اقتضای مشکلات وبحرانهایی که جامعۀ نوپای اسلامی در زندگی روزمرۀ خود وآنها روبرو می شد,نازل می گشت.یک یا چند آیه در حالتی خاص ودر رابطهبا حادثۀمعین نازل میشد ومسائل داخلی وخارجی,صف بندیهای مختلف, موضع گیریهای مختلف ومشکلات ومسائل پیرامون آنها را بر ایشان تجزیهوتحلیل می کرد وبرنامه کاری آنها را درآن مرحله بر ایشان ترسیم میکردوبدین سان اشتباهات روانی ورفتاری آنان راتصحیح می کرد.این قرآن بودکه به آنها جهت میداد.آنها بوسیله قرآن کریم تغذیۀ فکری وروحی می کردندآنها با قرآن زندگی می کردند.وهمۀ برنامه ها را ازقرآن اخذ می کردند.قرآن در همۀ مسائل آنها ناطق بود.قرآن از عظمت خدابا آنها سخن می گفت.قرآن قیامت رابرای آنهابیان میکرد. وبه همین خاطر,نقطه به نقطۀ زندگی خود رابا این برنامه کامل وجامع الهی وفق می دادند.ما برای حمل رسالت ومسئولیت عظیمی که داریم ناگزیریم نسلی جدید بسازیم یعنی یک باز آفرینی کنیم واین باز آفرینی ناممکن است مگر در صورتی که خودرا ازتمامی عوامل تأثیر گذارجامعۀ جاهلی که عموماً تحت تأثیرشان زندگی می کنیم واز خط مشی آنها پیروی می کنیم,خود را آزاد کنیم وبرای این کار ناگزیریم به همان سرچشمه نابی بازگردیم که دعوتگران نخستین،خط مشی فکری عقیدتی وعملی
خودرا از آن می گرفتند.سرچشمه ای که با هیچ عیب ولکه ای آلوده وهمرنگ نگشت. باید برگردیم واندیشه وباور خود را
دربارۀ حقیقت جهان هستی وحقیقت وجود انسان وروابط این دوبا وجود خدای متعال ونیز دیدگاهمان را در مورد زندگی و
ارزشهاواخلاق وبرنامه سیاسی واقتصادی وتمامی اصول زندگی خود را باید ازهمان سرچشمه یعنی قرآن مجید بگیریم.
البته خیلی مهم است که ما قرآن را چگونه بخوانیم با چه هدف وانگیزه ای درباره اش تحقیق کنیم با توجه به تأثیربزرگ
نیت وانگیزه بر عمل ونتیجۀ عمل،لازم است دعوت گران ومجاهدان راه خدا با احساس وانگیزه آموختنی برای بکار بستن
وعمل کردن باید به قرآن رجوع کنند.پژوهش وکسب معلومات را هدف قرار ندهیم،بازگشت ما به قرآن باید برای آن باشد
که بدانیم قرآن می خواهد چه باورهایی داشته باشیم،چگونه فکر کنیم،چگونه تصمیم بگیریم،چگونه مسائل را تحلیل کنیم،به
جریانها وحوادث عالم با چه دیدی نگاه کنیم،و خلاصه این که چگونه باشیم وما نیزهمان گونه بشویم .




معارف قرآن


بسم الله الرحمن الرحیم
بنده کمتر ازآنم که درباره قرآن عظیم الشأن چیزی بگویم یا بنویسم.ولی مسئولیتی که بر دوش دارم مرا مجبور می کند آنچه میدانم ومی فهمم بنویسم.زیرا منشأهرعملی یک نوع تفکرخاص است وهرتفکری مبنا واساس عقیدتی وایدئولوژیک دارد.و منبع ایدئولوژی اسلامی قرآن وسنت است. ما هم به دنبال تربیت آن جماعت پیشتاز هستیم ناگزیریم به همان مصدر نخستین یعنی قرآن کریم ورهنمودهای اساسی آن برگردیم. تاریخ گواه است که قرآن کریم ومعلم گرامی آن,حضرت محمد (ص)نسلی از انسانها را بار آوردندکه در تاریخ اسلام ودر تمام تاریخ بشریت بی نظیر وممتاز بودندآنها حامل رسالت دینی بودند.آنها در سایه قرآن حرکت می کردندو با نیروی ایمان,دعوت وجهاد.قرآن ودعوتش را به سرتاسر عالم رساندند.قرآن تنها منبعی بود که از آن استفاده می کردند ومتابق با آن خودرا می ساختند وبر اساس آن بار می آمدند.رسول خدا(ص) نسلی را ساخت که عقلها وقلبها یشان مملو از ایمان بودواندیشه ها وبینش ها یشان کاملا پیراسته وخالص بود.شما میدانید که نزول قرآن یکباره نبود بلکه به صورت تدریجی نازل شدوتنها دلیلش هم این است که قرآن مجید بر وفق نیازهای جدید ورشد افکارواندیشه ها ومتناسب با روند رو به رشد جامعه وزندگی وبه اقتضای مشکلات وبحرانهایی که جامعۀ نوپای اسلامی در زندگی روزمرۀ خود وآنها روبرو می شد,نازل می گشت.یک یا چند آیه در حالتی خاص ودر رابطه با حادثۀ معین نازل می شد ومسائل داخلی وخارجی,صف بندیهای مختلف, موضع گیریهای مختلف ومشکلات ومسائل پیرامون آنها را بر ایشان تجزیه وتحلیل می کرد وبرنامه کاری آنها را درآن مرحله بر ایشان ترسیم میکردوبدین سان اشتباهات روانی ورفتاری آنان راتصحیح می کرد.این قرآن بودکه به آنها جهت میداد.آنها بوسیله قرآن کریم تغذیۀ فکری وروحی می کردندآنها با قرآن زندگی می کردند.وهمۀ برنامه ها را ازقرآن اخذ می کردند.قرآن در همۀ مسائل آنها ناطق بود.قرآن از عظمت خدابا آنها سخن می گفت.قرآن قیامت رابرای آنهابیان میکرد. وبه همین خاطر,نقطه به نقطۀ زندگی خود رابا این برنامه کامل وجامع الهی وفق می دادند.ما برای حمل رسالت ومسئولیت عظیمی که داریم ناگزیریم نسلی جدید بسازیم یعنی یک باز آفرینی کنیم واین باز آفرینی ناممکن است مگر در صورتی که خودرا ازتمامی عوامل تأثیر گذارجامعۀ جاهلی که عموماً تحت تأثیرشان زندگی می کنیم واز خط مشی آنها پیروی می کنیم,خود را آزاد کنیم وبرای این کار ناگزیریم به همان سرچشمه نابی بازگردیم که دعوتگران نخستین،خط مشی فکری عقیدتی وعملی خودرا از آن می گرفتند.سرچشمه ای که با هیچ عیب ولکه ای آلوده وهمرنگ نگشت. باید برگردیم واندیشه وباور خود رادربارۀ حقیقت جهان هستی وحقیقت وجود انسان وروابط این دوبا وجود خدای متعال ونیز دیدگاهمان را در مورد زندگی وارزشهاواخلاق وبرنامه سیاسی واقتصادی وتمامی اصول زندگی خود را باید ازهمان سرچشمه یعنی قرآن مجید بگیریم.البته خیلی مهم است که ما قرآن را چگونه بخوانیم با چه هدف وانگیزه ای درباره اش تحقیق کنیم با توجه به تأثیربزرگ نیت وانگیزه بر عمل ونتیجۀ عمل،لازم است دعوت گران ومجاهدان راه خدا با احساس وانگیزه آموختنی برای بکار بستنوعمل کردن باید به قرآن رجوع کنند.پژوهش وکسب معلومات را هدف قرار ندهیم،بازگشت ما به قرآن باید برای آن باشدکه بدانیم قرآن می خواهد چه باورهایی داشته باشیم،چگونه فکر کنیم،چگونه تصمیم بگیریم،چگونه مسائل را تحلیل کنیم،به جریانها وحوادث عالم با چه دیدی نگاه کنیم،و خلاصه این که چگونه باشیم وما نیزهمان گونه بشویم .

معارف قرآن


بسم الله الرحمن الرحیم
بنده کمتر ازآنم که درباره قرآن عظیم الشأن چیزی بگویم یا بنویسم.ولی مسئولیتی که بر دوش دارم مرا مجبور می کند آنچه میدانم ومی فهمم بنویسم.زیرا منشأهرعملی یک نوع تفکرخاص است وهرتفکری مبنا واساس عقیدتی وایدئولوژیک دارد.و منبع ایدئولوژی اسلامی قرآن وسنت است. ما هم به دنبال تربیت آن جماعت پیشتاز هستیم ناگزیریم به همان مصدر نخستین یعنی قرآن کریم ورهنمودهای اساسی آن برگردیم. تاریخ گواه است که قرآن کریم ومعلم گرامی آن,حضرت محمد (ص)نسلی از انسانها را بار آوردندکه در تاریخ اسلام ودر تمام تاریخ بشریت بی نظیر وممتاز بودندآنها حامل رسالت دینی بودند.آنها در سایه قرآن حرکت می کردندو با نیروی ایمان,دعوت وجهاد.قرآن ودعوتش را به سرتاسر عالم رساندند.قرآن تنها منبعی بود که از آن استفاده می کردند ومتابق با آن خودرا می ساختند وبر اساس آن بار می آمدند.رسول خدا(ص) نسلی را ساخت که عقلها وقلبها یشان مملو از ایمان بودواندیشه ها وبینش ها یشان کاملا پیراسته وخالص بود.شما میدانید که نزول قرآن یکباره نبود بلکه به صورت تدریجی نازل شدوتنها دلیلش هم این است که قرآن مجید بر وفق نیازهای جدید ورشد افکارواندیشه ها ومتناسب با روند رو به رشد جامعه وزندگی وبه اقتضای مشکلات وبحرانهایی که جامعۀ نوپای اسلامی در زندگی روزمرۀ خود وآنها روبرو می شد,نازل می گشت.یک یا چند آیه در حالتی خاص ودر رابطهبا حادثۀمعین نازل میشد ومسائل داخلی وخارجی,صف بندیهای مختلف, موضع گیریهای مختلف ومشکلات ومسائل پیرامون آنها را بر ایشان تجزیهوتحلیل می کرد وبرنامه کاری آنها را درآن مرحله بر ایشان ترسیم میکردوبدین سان اشتباهات روانی ورفتاری آنان راتصحیح می کرد.این قرآن بودکه به آنها جهت میداد.آنها بوسیله قرآن کریم تغذیۀ فکری وروحی می کردندآنها با قرآن زندگی می کردند.وهمۀ برنامه ها را ازقرآن اخذ می کردند.قرآن در همۀ مسائل آنها ناطق بود.قرآن از عظمت خدابا آنها سخن می گفت.قرآن قیامت رابرای آنهابیان میکرد. وبه همین خاطر,نقطه به نقطۀ زندگی خود رابا این برنامه کامل وجامع الهی وفق می دادند.ما برای حمل رسالت ومسئولیت عظیمی که داریم ناگزیریم نسلی جدید بسازیم یعنی یک باز آفرینی کنیم واین باز آفرینی ناممکن است مگر در صورتی که خودرا ازتمامی عوامل تأثیر گذارجامعۀ جاهلی که عموماً تحت تأثیرشان زندگی می کنیم واز خط مشی آنها پیروی می کنیم,خود را آزاد کنیم وبرای این کار ناگزیریم به همان سرچشمه نابی بازگردیم که دعوتگران نخستین،خط مشی فکری عقیدتی وعملی خودرا از آن می گرفتند.سرچشمه ای که با هیچ عیب ولکه ای آلوده وهمرنگ نگشت. باید برگردیم واندیشه وباور خود رادربارۀ حقیقت جهان هستی وحقیقت وجود انسان وروابط این دوبا وجود خدای متعال ونیز دیدگاهمان را در مورد زندگی وارزشهاواخلاق وبرنامه سیاسی واقتصادی وتمامی اصول زندگی خود را باید ازهمان سرچشمه یعنی قرآن مجید بگیریم.البته خیلی مهم است که ما قرآن را چگونه بخوانیم با چه هدف وانگیزه ای درباره اش تحقیق کنیم با توجه به تأثیربزرگ نیت وانگیزه بر عمل ونتیجۀ عمل،لازم است دعوت گران ومجاهدان راه خدا با احساس وانگیزه آموختنی برای بکار بستنوعمل کردن باید به قرآن رجوع کنند.پژوهشوکسب معلومات را هدف قرار ندهیم،بازگشت ما به قرآن باید برای آن باشدکه بدانیم قرآن می خواهد چه باورهایی داشته باشیم،چگونه فکر کنیم،چگونه تصمیم بگیریم،چگونه مسائل را تحلیل کنیم،به جریانها وحوادث عالم با چه دیدی نگاه کنیم،و خلاصه این که چگونه باشیم وما نیزهمان گونه بشویم .